چهره واقعی مجریان تلویزیون شکل دیگری است؛ از عاطفه میرسیدی تا ژیلا امیرشاهی
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۵۹۴۸
آفتابنیوز :
سالهای قبلتر کمی اوضاع متفاوت بود، صداوسیما به مفهوم رسانهای خودش مرجعیت و مخاطب داشت و مجریانی که اتفاقا طرفداران زیادی هم داشتند، دائم در حال رفت و آمد در تلویزیون بودند، اما به مرور زمان اوضاع تغییر کرد و کم کم مجریان هم کمتر شدند، این کاهش یا خود خواسته بود، یا ناخواسته، یعنی یا مجریان تصمیم گرفتند که به فعالیت خود با سازمان صداوسیما ادامه ندهند، یا سازمان صداوسیما علاقهای به همکاری با آنها نداشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصداقهای زن و مرد زیادی برای این ماجرا وجود دارد، اما بخاطر یک بهانه تصمیم گرفتیم تا به پنج مجری زنی که به تازگی از تلویزیون رفتند نگاهی بیندازیم، مجریانی که یا از ایران رفتند، یا در کشور ماندند و شغلشان را عوض کردند؛ اما در هر حال نشان دادند که پوشش آنها مقابل دوربین تلویزیون با واقعیت کمی متفاوت است.
یکی از مجریان سابق تلویزیون که همه او را با عنوان دکتر خبرنگار میشناسند، عاطفه میرسیدی است، کسی که از سال ۹۶ وارد پخش اخبار شد و سالها سردبیری یک بخش علمی و فرهنگی را برعهده داشت که در گفتوگوهایش عنوان کرده بود این بخش برای گذراندن سالهای پایانی نزدیک به بازنشستگی خوب است و در نهایت این پزشک، مجری و سردبیر اخبار علمی و پزشکی در سال ۱۴۰۰ با ۲۳ سال سابقه کار در صداوسیما بازنشسته شد.
حالا چرا این داستان را از عاطفه میرسیدی شروع کردیم؟ در روزهای اخیر ویدئویی از عاطفه میرسیدی، مجری و خبرنگار سابق صداوسیما منتشر شد که او را با ظاهری متفاوت از آنچه تا به حال مقابل دوربین دیده بودیم، مشاهده کردیم. ظاهر او که کاملا متفاوت بود یک طرف، اما اینکه یک مجری را، هرچند که پزشک هم هست در کلینیک زیبایی و در فضای کاری متفاوت دیدیم، باعث شد که واکنشهای زیادی در مواجهه با این موضوع نمایان شود.
عاطفه میرسیدی سالها به عنوان مجری، خبرنگار و کارشناس حوزهی بهداشت، درمان و سلامت در این سازمان فعالیت میکرد. ظاهراً میرسیدی پس از بازنشستگی در حوزه طب سوزنی و زیبایی فعالیت میکند و یک کلینیک زیبایی تاسیس کرده است.
ژیلا امیرشاهی و مهاجرتش
چندین هفته پیش از ماجرای کلینیک زیبایی میر سیدی، ژیلا امیرشاهی مجری صداوسیما با انتشار ویدئویی اعلام کرد که مهاجرت کرده و در کانادا حضور دارد. او سالها در شبکه پنج سیما مجری برنامه «به خانه بر میگردیم» بود و در نهایت حدود دو ماه پیش با انتشار ویدیویی اعلام کرد که قصد دارد کلاسهای آموزش فن بیان و سخنرانی را در شهر ونکوور برگزار کند. ژیلا امیر شاهی چندسالی بود که از صدا و سیما بازنشسته شده بود و حالا هم پس از مهاجرت تصمیم گرفته تا در همین حرفه، اما به نوعی دیگر فعالیت داشته باشد.
ماجرایی که ژیلا امیر شاهی را پس از مهاجرتش بر سرزبانها انداخت، بحث مهاجرتش نبود، بلکه دلیل اصلی این موضوع پوشش و ظاهر متفاوتی بود که او در فضای مجازی از خود نشان داد.
کمی به قبلتر بازگردیم، سال ۱۳۹۸ بود که دو مجری از تلویزیون استعفا دادند، اولی صبا راد و دومی زهرا خاتمیراد و پس از این دو گلاره جباری بود.
استعفا و مهاجرت صبا راد
صبا راد مجری برنامه «به خانه برمیگردیم»، در پست اینستاگرامی خود نوشت: «این روزها میخواهیم دلمان گرم شود نه سرمان… ضمن تشکر از حمایتهای بیوقفه شما مردم عزیز در تمام سالهای فعالیتم، از این طریق اعلام میکنم پس از ۲۱ سال کار در رادیو و تلویزیون، قادر به ادامه فعالیت در رسانه نیستم. دیگر نمیتوانم…»
قطع همکاری صبا راد با تلویزیون در شرایطی است که این مجری معروف همکاری اش با صدا و سیما را از نیمه دهه ۷۰ با نویسندگی و گویندگی رادیو آغاز کرد و با اجرای برنامه «به خانه برمیگردیم» در شبکه تهران به شهرت رسید. همکاری او با این برنامه تلویزیونی در از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ با فراز و نشیبهایی همراه بود و حتی برای مدتی شایعه ممنوع التصویری اش به گوش میرسید. صبا راد متولد ۳۰ آبان ۱۳۵۹ در تهران، است، علاقه به بازیگری داشت، اما بصورت اتفاقی وارد اجرا شد.
خداحافظی زهرا خاتمی راد با تلویزیون
همزمان با صبا راد، زهرا خاتمی راد مجری برنامه «تصویر زندگی» و «برنامه خانواده» نیز در پست اینستاگرام خود اعلام کرد هرگز به تلویزیون باز نخواهد گشت. خاتمی راد همان زمان در اینباره نوشت: «مردم سلام، ممنونم که تا امروز منو به عنوان مجری پذیرفتید دیگه هرگز به تلویزیون باز نخواهم گشت حلال کنید». این مجری صدا و سیما در ۲۶ آذر سال ۱۳۶۰ در شهر آخن آلمان به دنیا آمده است. خاتمی راد از سال ۱۳۸۴ به صورت جدی و مداوم وارد حرفه اجرا شد و کار خود را از شبکه یک سیما با برنامه «دخترانه» آغاز کرد. پس از آن در شبکه دو برنامه (تصویر زندگی) و در شبکههای جام جم، قرآن، و... فعالیت خود را ادامه داد.
گلاره جباری مجری و تهیهکننده صداوسیما از قطع همکاری خود با تلویزیون خبر داد، وی پس از صبا راد (مجری برنامه به خانه برمیگردیم) و زهرا خاتمی راد (مجری تصویر زندگی و برنامه خانواده) سومین مجری زنی بود که از همکاری با تلویزیون کنارهگیری کرد، گلاره جباری متولد ۱ آذرماه ۱۳۶۷ در تهران است وی از ۱۶ سالگی کار در تلویزیون را با گزارشگری آغاز کرد و سپس در مقام تهیهکننده به تولید برنامههای تلویزیونی پرداخت. جباری متولد شمیرانات تهران و فارغالتحصیل رشته خبرنگاری از دانشکده خبر است.
وی از سال ۱۳۸۸ با برنامه صبحبهخیر ایران اجرای زنده را شروع کرد و در برنامههای روز از نو، خونه زندگی شبکه دو سیما، شما بفرمایید شبکه ۲ و عینک شبکه جهانی جام جم، خانه مهر شبکه جهانی جام جم، ترنم جام در شبکه جهانی جام جم را اجرا کرده است. گلاره جباری پس از سیزده سال فعالیت در صداوسیما طی پستی در اینستاگرام خود از حضور در تلویزیون کنارهگیری کرد.
علت استعفای مجریان صدا و سیما
در همان زمان بسیاری از اهالی رسانه علت استعفای صبا راد، گلاره جباری و زهرا خاتمیراد را ناآرامیهای سال ۱۳۹۸ در ایران میدانند، علت این استعفاها به طور کامل مشخص نشد، اما در نهایتت صبا راد همراه با همسرش مانی رهنما از کشور مهاجرت کردند.
گلاره
البته ناگفته نماند که داستان عاطفه میرسیدی ژیلا امیر شاهی کمی از دیگر مجریان متمایز است چرا که هر دو پس از بازنشستگی از صداوسیما یا وارد یک عرصه دیگر در ایران شدند، یا مهاجرت کردند. اما سه مجری دیگر از اجرا در صداوسیما استعفا دادند.
منبع: خبرآنلاینمنبع: آفتاب
کلیدواژه: ژیلا امیرشاهی عاطفه میرسیدی زهرا خاتمی راد عاطفه میرسیدی گلاره جباری مجری برنامه صدا و سیما صبا راد جام جم سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۵۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.